سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتظار فرج و امید به آینده

مکتب اسلام با هدف زنده نگهداشتن روحیه تلاش و پشتکار در فرد و جامعه اسلامى بر امیدوارى نسبت‏ به آینده و انتظار فرا رسیدن گشایش از سوى خدا سفارش بسیارى کرده و مؤمنان را از هرگونه یاس و ناامیدى برحذر داشته است .

در این مقاله تلاش شده که با بررسى مفهوم عام و خاص انتظار و امید به آینده ریشه‏هاى فطرى این مفهوم و نقش سازنده آن در فرد و اجتماع را روشن سازد .

 


1 . مفهوم و جایگاه انتظار

«انتظار» ، یعنى «چشم‌داشتن‏» و «چشم به راه بودن‏.» (1) چش‌مداشت‏ به یک تحول، چشم‌داشت به ‏یک رویداد خوب، چشم‌داشت به ‏یک گشایش … یا چشم به راه یک آینده مطلوب، چشم به راه یک عزیز سفر کرده، چشم به راه یک دستگیر، چشم به راه یک منجى و … به این معنا انتظار مفهومى است که با نهاد همه انسان‌ها عجین شده است و مى‏توان گفت که همه انسان‌ها به نوعى منتظرند .

به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتى جز سکون، رکود، مرگ و تباهى نخواهد داشت، از همین روست که در کلام نورانى پیامبر گرامى آمده است:

الامل رحمة لامتى و لولا الامل ما ارضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا (2) ؛ امید براى امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى‏داد و هیچ باغبانى درختى نمى‏کاشت .

همچنین حکایت ‏شده است که:

روزى حضرت عیسى(ع) نشسته بود و پیرمردى با بیل زمینى را شیار مى‏کرد. عیسى فرمود: بار خدایا! امید (آرزو) را از او برگیر . آن پیر در دم بیل را به کنارى انداخت و دراز کشید . ساعتى گذشت و عیسى گفت: بار خدایا! امید را به او بازگردان؛ بى‏درنگ آن پیر برخاست و شروع به کارکرد. (3)

لحظه لحظه زندگى انسان با امید همراه است و او هر دوره از عمر خود را به امید رسیدن به دوره بعدى پشت‏سر مى‏گذارد. کودکى که تازه به دبستان پاگذاشته به امید رفتن به کلاس بالاتر و پشت‏سر گذاشتن دوران آموزش ابتدایى درس مى‏خواند و تلاش مى‏کند. همین کودک دوران راهنمایى را با امید رسیدن به دوران دبیرستان سپرى مى‏کند و دوران دبیرستان را با این امید که روزى به دانشگاه راه یابد پشت‏سر مى‏گذارد . وقتى همین کودک دیروز و جوان امروز وارد دانشگاه مى‏شود امیدهاى تازه به او توش و توان مى‏دهد و به زندگى او معنا مى‏بخشد؛ امید رسیدن به جایگاه مطلوب اجتماعى، تشکیل خانواده، داشتن فرزند و … . پس از تشکیل خانواده و به دنیا آمدن فرزندان، همه امیدها و آرزوهاى انسان متوجه پیشرفت و ارتقاى فرزندانش مى‏شود و به این ترتیب حکایت پایان‏ناپذیر امید به آینده، تا آستانه مرگ، انسان را همراهى مى‏کند .

ناگفته نماند که این امید به آینده و انتظار تحقق فرداى بهتر، خود ریشه در یک ویژگى فطرى دارد و آن کمال‏جویى انسان است. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست‏یافتن به قله‏هاى پیشرفت و ترقى است و این در همه انسان‌ها با تفاوت‌هایى در سطح کمال موردنظر و تلاش و جدیتى که براى رسیدن به کمال مطلوب صورت مى‏گیرد، وجود دارد .

در هر حال، انتظار و چشم به راه آینده بودن شعله‏اى است در وجود انسان که هر چه فروزان‏تر و پرفروغ‏تر باشد تحرک و پویایى او نیز بیشتر خواهد بود و برعکس هر چه این شعله به سردى و خاموشى بگراید؛ تلاش و فعالیت انسان نیز کاستى مى‏پذیرد تا آنجا که او تبدیل به موجودى سرد، بى‏روح، بى‏نشاط، گوشه‏گیر و بى‏تحرک مى‏شود و این همان حالتى است که در روانشناسى به «افسردگى‏» تعبیر مى‏کنند . حالتى که شدت و ضعف و زمینه‏هاى به وجود آمدن آنها در افراد مختلف متفاوت است، اما عامل آن در هر حال چیزى جز خشکیدن نهال امید در وجود انسان نیست .

با توجه به اهمیت و نقش اساسى امید به آینده و انتظار فرج در زندگى انسانها مکتب اسلام تلاش نموده است‏ با تقویت این روحیه، تلاش و سرزندگى جوامع اسلامى و مسلمانان را به نهایت درجه خود رسانده و آنها را در هر زمان پویا و پایدار نگهدارد .

به نظر مى‏رسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزه‏هاى دین اسلام به کار رفته است:

الف- انتظار به معناى عام؛ در این معنا مکتب اسلام تلاش کرده است که از یک ‏سو با فضیلت ‏بخشیدن به «انتظار گشایش‏» و امید به آینده و از سوى دیگر با نکوهش یاس، ناامیدى، دلسردى و دلمردگى، روحیه تلاش و تکاپوى سازنده را در افراد جامعه‏ اسلامى زنده نگهدارد و از ایجاد حالت ‏یاس و ناامیدى در زندگى شخصى مسلمانان جلوگیرى کند .

اهتمام اسلام به این معناى عام از انتظار و امید به آینده تا بدان حد بوده که از یک سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوى خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوى دیگر یاس و ناامیدى از رحمت‏ خداوند از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است .

شاید بتوان گفت‏ بسیارى از روایاتى که در آنها به فضیلت «انتظار فرج‏» به ‏طور کلى و بدون ذکر متعلق فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدى و بدبینى نسبت ‏به آینده نظر داشته‏اند، که از آن جمله مى‏توان به این روایات اشاره کرد:

- از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که:

من رضى عن الله بالقلیل من الرزق رضى الله عنه بالقلیل من‏العمل و انتظار الفرج عبادة (4) ؛ هر کس نسبت ‏به رزق کمى که خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت ‏به عمل کمى که او انجام مى‏دهد خشنود مى‏گردد و انتظار گشایش عبادت است .

امام على علیه السلام در بخشى از روایت مفصلى که در آن به چهارصد مورد از امورى که براى صلاح دین و دنیاى مؤمن شایسته است، اشاره مى‏کنند؛ پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و طلوع شمس مى‏فرمایند:

انتظروا الفرج، ولا تیاسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج (5) ؛ در انتظار گشایش باشید و از رحمت‏ خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست ‏داشتنى‏ترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است .

- آن حضرت در بخش دیگرى از روایت‏ یاد شده پس از اشاره به این مطلب که ناشکیبایى در هنگام بروز ناگواری‌ها موجب از بین رفتن اجر انسان مى‏شود، مى‏فرماید:

… افضل اعمال المرء انتظار فرج الله عزوجل (6)؛ برترین کارهاى انسان، انتظار گشایش از سوى خداست .

- امام صادق علیه السلام نیز در ضمن سفارش‌هاى خود به ابوحنیفه مى‏فرمایند:

… و افضل الاعمال انتظار الفرج من الله ؛ برترین کارها انتظار گشایش از خداست .


ب- انتظار به معناى خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به آینده از حالت امرى محدود، سطحى و فردى خارج شده و تبدیل به امرى گسترده، عمیق و اجتماعى مى‏گردد .

در توضیح این مطلب باید گفت: تعالیم ادیان الهى و به‏ ویژه دین مبین اسلام، دقیقا بر گرایش‌هاى درونى انسانها تکیه دارد و اهداف و برنامه‏هاى آنها بر اساس همین گرایش‌هاى درونى و ویژگی‌هاى فطرى سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهى، توسعه و تعمیق این گرایشهاست .

در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینکه امید به آینده و انتظار یک گرایش فطرى و جوهره زندگى انسانهاست تلاش نموده که این گرایش را از یک‏سو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.

به این بیان که دین اسلام به همه انسانها مى‏گوید: اولا، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگى خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیکان خود را طلب نکنید، بلکه این انتظار را نسبت ‏به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشم‏انتظار روزى باشید که رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلکه در همه جهان گسترده شود .

ثانیا، انتظار شما نباید تنها متوجه امور ظاهرى، سطحى و محدود زندگى گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آینده‏اى باشید که حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود .

در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردى تعلق مى‏گیرد که اگر بیاید نهایت ‏خوبی‌ها براى همه انسان‌ها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برترى دارد که تحقق متعلق آن .

نگاهى اجمالى به روایاتى که در فضیلت انتظار ظهور امام عصر (عج) وارد شده‏اند ما را به سطح ارزش این انتظار واقف مى‏سازد:

الف- امام سجاد علیه السلام منتظران را برترین مردم همه روزگاران بر مى‏شمارند:

… ان اهل زمان غیبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل من کل اهل زمان (8) ؛ آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند برترین مردم همه روزگاران هستند .

ب- امام صادق علیه السلام در فضیلت انتظار به معناى دوم مى‏فرماید:

المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل‏الله (9) ؛ کسى که در انتظار تحقق امر ما (برقرارى حکومت اهل بیت) باشد همانند کسى است که در راه خدا به خون خود غلتیده است .

ج- آن حضرت در روایت دیگرى منتظران ظهور را از زمره «دوستان خدا» برمى‏شمارند:

طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءالله الذین لاخوف علیهم ولا هم یحزنون؛ خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او . آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه مى‏دهند و نه اندوهگین مى‏شوند .

د- امام صادق علیه السلام در بیانى دیگر منتظران ظهور را با شهیدشدگان در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر دانسته، مى‏فرمایند:

من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه . قال: ثم مکث هنیئة، ثم قال: لا بل کمن قارع معه بسیفه . ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسول‏الله، صلى‏الله علیه و آله (11) ؛ هر کس از شما بمیرد در حالى که منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم (عج) در خیمه‏اش بوده باشد . سپس حضرت چند لحظه‏اى درنگ کرده، آنگاه فرمود: نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند . سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسى است که در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده باشد .




2 . نقش سازنده انتظار

براى درک درست نقش سازنده انتظار و امید به آینده در فرد و جامعه لازم است که ارکان و پایه‏هاى اساسى آن را بررسى کنیم .

هر کس با مراجعه به خود و بررسى مصادیق مختلف انتظار در مى‏یابد که این مفهوم سه پایه اساسى دارد:

1 . ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛

2 . امید و باور به آینده مطلوب؛

3 . تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب .

بدون تردید، انتظار، چه در معناى عام و چه در معناى خاص آن، زمانى فعلیت مى‏یابد که سه رکن یاد شده محقق شود. کسى که هیچ احساس ناخوشایندى نسبت‏ به وضع موجود خود و شرایطى که در آن به‏ سر مى‏برد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمى‏بیند و از باور درستى نسبت‏ به امکان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آینده‏اى که آن را مطلوب مى‏داند و رسیدن به هدفى که چشم‏ انتظار رسیدن آن است، نمى‏کند، هرگز نمى‏تواند در زمره منتظران باشد .

حال اگر بخواهیم با توجه به سه رکن اساسى انتظار، به تحلیل مفهومى انتظار ظهور امام مهدى (عج) بپردازیم و مشخص کنیم که چه زمانى مى‏توان فردى را واقعا منتظر ظهور دانست، باید به سه نکته اساسى اشاره کنیم:

1 . آگاهى نسبت ‏به شرایط موجود و معرفت نسبت ‏به شرایط عصر موعود؛

2 . باور به تحقق وعده الهى در مورد آینده جهان و حاکمیت نهایى دین خدا بر سراسر زمین؛

3 . حرکت و تلاش در راه زمینه‏سازى و یا تحقق جامعه موعود .

نخستین شرط انتظار این است که انسان به آن حد از آگاهى و شناخت‏ برسد که بفهمد وضع موجود جهان و مناسبات حاکم بر آن به هیچ ‏وجه خشنود کننده نیست و شرایطى که در آن زندگى مى‏کند تناسبى با عظمت وجودى انسان و شان او ندارد . این شناخت تنها در صورتى حاصل مى‏شود که آدمى ابتدا شرایط موجود جامعه خود و شرایط جامعه موعود را به درستى بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها پرداخته و به داورى بنشیند که واقعا کدامیک از این شرایط، شایسته مقام انسان به عنوان اشرف مخلوقات است .

شرط دوم باور به سعادتمند شدن جهان و رستگارى بشر در پایان تاریخ است . باور به این حقیقت که جهان بالاخره طعم خوش حقیقت، عدالت و معنویت را خواهد چشید و ریشه هر چه دروغ، ستم، فساد و تباهى است از زمین برکنده خواهد شد .

بدون تردید تحقق شرایط یاد شده مستلزم تلاش فراگیر فردى و اجتماعى در حوزه‏هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى است . تلاشى که اگر به واقع محقق شود، فرد و جامعه مصداق روایاتى خواهند شد که در آنها منتظران ظهور را با یاوران امام مهدى (عج) و حاضران در صحنه‏هاى نبرد عصر ظهور مقایسه کرده و اجر و ثواب و شان و مرتبه آنها را یکسان دانسته‏اند .

کلام خود را با ذکر روایتى از امام صادق علیه السلام به پایان مى‏بریم؛ روایتى که با تامل در آن مى‏توان همه بایسته‏هاى انتظار فرج را دریافت:

ان لنا دولة یجیى‏ء الله بها اذا شاء . ثم قال: من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لکم ایتها العصابة المرحومة (12) ؛ براى ما دولتى است که هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مى‏سازد. و آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست مى‏دارد از یاران حضرت قائم باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالى که منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم، به پا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت ‏خداوند!



پى‏نوشت‌ها:

1 . دهخدا، على‏اکبر، لغتنامه، ذیل کلمه «انتظار» / معین، محمد، فرهنگ فارسى ذیل کلمه «انتظار» .

2 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏77، ص‏173، ح‏8 .

3 . تنبیه‏الخواطر، ج‏1، ص‏272 . به نقل از: محمدى رى‏شهرى، محمد، میزان‏الحکمة، ترجمه حمیدرضا شیخى، ج‏1، ص‏184، ح‏675 .

4 . المجلسى، محمدباقر، همان، ج‏52، ص‏122، ح‏3 .

5 . همان، ج‏10، ص‏94 .

6 . همان، ص‏99 .

7 . همان، ج‏75، ص‏208، ح‏77 .

8 . همان، ج‏52، ص‏122، ح‏4 .

9 . الصدوق، محمدبن على بن‏الحسین، کمال‏الدین و تمام‏النعمة، ج‏2، ص‏645، ج‏6 .

10 . همان، ص‏357، ح‏52 .

11 . المجلسى، محمدباقر، همان، ص‏126، ح‏18 .

12 . النعمانى، محمدبن ابراهیم‏بن جعفر، کتاب الغیبة، ص‏200، ج‏16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏52، ص‏140، ح‏50 .


+نوشته شده در جمعه 92 آذر 29ساعت ساعت 10:15 عصرتوسط <مدیر وب(حامد)> | نظر بدهید